عقايد جنّيان
و باد را براي سليمان [رام كرديم] كه رفتن آن بامداد يك ماه و آمدنش شبانگاه يك ماه [راه] بود و معدن مس را براي او ذوب [و روان] گردانيديم و برخي از جنّ به فرمان پروردگارشان پيش او كار ميكردند و هر كس از آنها از دستور ما سر برميتافت از عذاب سوزان به او ميچشانيديم. پس چون مرگ را بر او مقرّر داشتيم جز جنبندهاي خاكي [=موريانه] كه عصاي او را [به تدريج] ميخورد [آدميان را] از مرگ او آگاه نگردانيد پس چون [سليمان] فرو افتاد براي جنّيان روشن گرديد كه اگر غيب ميدانستند در آن عذاب خفّت آور [باقي] نميماندند.»
توحيد جنّيان
اعتقاد گروهي از جنّيان به خداي يگانه
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? يَهْدِي إِلَي الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ? وَأَنَّهُ تَعَالَي جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا؛1
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم. [كه] به راه راست هدايت ميكند پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسي را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد و اينكه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نكرده است.»
پي بردن جنّيان به حقّانيت قرآن و اسلام، با استماع كلام وحي
«وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَي قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ؛2
و چون تني چند از جنّ را به سوي تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند، پس چون بر آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد، هشدار دهنده به سوي قوم خود بازگشتند.»
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? يَهْدِي إِلَي الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ? وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَي آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا؛3
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم [كه] به راه راست هدايت ميكند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسي را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم پس كسي كه به پروردگار خود ايمان آورد از كمي [پاداش] و سختي بيم ندارد.»
اشتياق جنّيان، به شنيدن پيام الهي قرآن
«وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَي قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ؛4
و چون تني چند از جنّ را به سوي تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند، پس چون بر آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشداردهنده به سوي قوم خود بازگشتند.»
قرآن، هدايت كننده به حق و راستي، در اعتقاد گروهي از جنّيان
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? يَهْدِي إِلَي الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا؛5
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم [كه] به راه راست هدايت ميكند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسي را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد.»
زبان قرآن و كلمات و مفاهيم آن، قابل درك و فهم براي جنّيان
«وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَي قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ؛6
و چون تني چند از جنّ را به سوي تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشداردهنده به سوي قوم خود بازگشتند.»
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? يَهْدِي إِلَي الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا؛7
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم [كه] به راه راست هدايت ميكند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسي را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد.»
«وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَي آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا؛8
و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم پس كسي كه به پروردگار خود ايمان آورد از كمي [پاداش] و سختي بيم ندارد.»
دين جنّيان
اعتقاد برخي جنّيان، به شريعت موسي(ع)
«قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَي مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ وَإِلَي طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ؛9
گفتند اي قوم ما، ما كتابي را شنيديم كه بعد از موسي نازل شده [و] تصديقكننده [كتابهاي] پيش از خود است و به سوي حق و به سوي راهي راست راهبري ميكند.»
پذيرش اسلام، از سوي گروهي از جنّيان
«وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَي آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا ? وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا؛10
و ما چون هدايت را شنيديم بدان گرويديم پس كسي كه به پروردگار خود ايمان آورد از كمي [پاداش] و سختي بيم ندارد و از ميان ما برخي فرمانبردار و برخي از ما منحرفند پس كساني كه به فرمانند آنان در جستوجوي راه درستند.»
ـ سفيهان جنّيان
نسبت سخنان ناروا، از جانب سفيهان جنّ به خدا
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? وَأَنَّهُ تَعَالَي جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ? وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَي اللَّهِ شَطَطًا؛11
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم و اينكه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نكرده است و [شگفت] آنكه كم خرد ما در باره خدا سخناني ياوه ميسرايد.»
سفاهت و كمخردي برخي جنّيان
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَي اللَّهِ شَطَطًا؛12
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم و [شگفت] آنكه كم خرد ما در باره خدا سخناني ياوه ميسرايد.»
ـ شرك جنّيان
شركورزي برخي جنّيان، با اعتقاد به همسر و فرزند داشتن خداوند
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? وَأَنَّهُ تَعَالَي جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ? وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَي اللَّهِ شَطَطًا؛13
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم و اينكه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نكرده است و [شگفت] آنكه كم خرد ما در باره خدا سخناني ياوه ميسرايد.»
شناخت جنّيان
جنّيان، موجوداتي با شعور و شناخت
«يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُواْ شَهِدْنَا عَلَي أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُواْ عَلَي أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَافِرِينَ؛14
اي گروه جنّ و انس آيا از ميان شما فرستادگاني براي شما نيامدند كه آيات مرا بر شما بخوانند و از ديدار اين روزتان به شما هشدار دهند، گفتند ما به زيان خود گواهي دهيم [كه آري آمدند] و زندگي دنيا فريبشان داد و بر ضدّ خود گواهي دادند كه آنان كافر بودهاند.»
«قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَي أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا؛15
بگو اگر انس و جنّ گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخي از آنها پشتيبان برخي [ديگر] باشند.»
«وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا؛16
و [ياد كن] هنگامي را كه به فرشتگان گفتيم آدم را سجده كنيد پس [همه] جز ابليس سجده كردند كه از [گروه] جنّ بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد آيا [با اين حال] او و نسلش را به جاي من دوستان خود ميگيريد و حال آنكه آنها دشمن شمايند و چه بد جانشيناني براي ستمگرانند.»
«وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ ? فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَي مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ؛17
و باد را براي سليمان [رام كرديم] كه رفتن آن بامداد يك ماه و آمدنش شبانگاه يك ماه [راه] بود و معدن مس را براي او ذوب [و روان] گردانيديم و برخي از جنّ به فرمان پروردگارشان پيش او كار ميكردند و هر كس از آنها از دستور ما سر برميتافت از عذاب سوزان به او ميچشانيديم. پس چون مرگ را بر او مقرّر داشتيم جز جنبندهاي خاكي [=موريانه] كه عصاي او را [به تدريج] ميخورد [آدميان را] از مرگ او آگاه نگردانيد پس چون [سليمان] فرو افتاد براي جنّيان روشن گرديد كه اگر غيب ميدانستند در آن عذاب خفّت آور [باقي] نميماندند.»
«أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ؛18
آيا شما با مردها درميآميزيد و راه [توالد و تناسل] را قطع ميكنيد و در محافل [انس] خود پليدكاري ميكنيد و[لي] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند اگر راست ميگويي عذاب خدا را براي ما بياور.»
«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛19
و جنّ و انس را نيافريدم جز براي آنكه مرا بپرستند.»
«وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ؛20
و جنّ را از تشعشعي از آتش خلق كرد. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد.»
حقايق قرآن، قابل فهم و شناخت براي جنّيان
«وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَي قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ؛21
و چون تني چند از جنّ را به سوي تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد، هشداردهنده به سوي قوم خود بازگشتند.»
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? يَهْدِي إِلَي الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ? وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا؛22
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم [كه] به راه راست هدايت ميكند، پس به آن ايمان آورديم و هرگز كسي را شريك پروردگارمان قرار نخواهيم داد.»
ـ عقيدة جنّيان
عقايد و مذاهب مختلف، در بني جنّيان
«وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا؛
و از ميان ما برخي درستكارند و برخي غير آن و ما فرقههايي گوناگونيم.»
منزّه بودن خداوند از همسر و فرزند داشتن، در اعتقاد جنّيان مؤمن
«وَأَنَّهُ تَعَالَي جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا؛24
و اينكه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نكرده است.»
خداند، داراي عظمت، در عقيدة جنّيان با ايمان
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? وَأَنَّهُ تَعَالَي جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا؛25
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم و اينكه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نكرده است.»
اعتقاد گروهي از جنّيان به جهنّم و قيامت
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا؛26
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم، ولي منحرفان هيزم جهنّم خواهند بود.»
انكار معاد، از ناحية برخي جنّيان
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا؛27
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم و آنها [نيز] آن گونه كه [شما] پنداشتهايد گمان بردند كه خدا هرگز كسي را زنده نخواهد گردانيد.»
اعتقاد به همسر و فرزند داشتن براي خداوند، از عقايد جنّيان سفيه
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? وَأَنَّهُ تَعَالَي جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ? وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَي اللَّهِ شَطَطًا؛28
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم و اينكه او پروردگار والاي ما همسر و فرزندي اختيار نكرده است و [شگفت] آنكه كم خرد ما در باره خدا سخناني ياوه ميسرايد.»
برانگيخته نشدن پيامبري بعد از موسي و عيسي(ع) از عقايد بياساس جنّيان
«قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ? وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَي اللَّهِ كَذِبًا ? وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا؛29
بگو به من وحي شده است كه تني چند از جنّيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم و ما پنداشته بوديم كه انس و جنّ هرگز به خدا دروغ نميبندند و آنها [نيز] آن گونه كه [شما] پنداشتهايد گمان بردند كه خدا هرگز كسي را زنده نخواهد گردانيد.»
آگاهي جنّيان، از انديشهها و رفتار و عقايد انسانها
«وَيَوْمَ يِحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَآؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِيَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَليمٌ؛30
و [ياد كن] روزي را كه همه آنان را گرد ميآورد [و ميفرمايد] اي گروه جنّيان از آدميان [پيروان] فراوان يافتيد و هواخواهان آنها از [نوع] انسان ميگويند پروردگارا برخي از ما از برخي ديگر بهره برداري كرد و به پاياني كه براي ما معين كردي رسيديم [خدا] ميفرمايد جايگاه شما آتش است در آن ماندگار خواهيد بود مگر آنچه را خدا بخواهد [كه خود تخفيف دهد] آري پروردگار تو حكيم داناست.»
«وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ الْأَسْفَلِينَ؛31
و كساني كه كفر ورزيدند گفتند پروردگارا آن دو [گمراهگري] از جنّ و انس كه ما را گمراه كردند به ما نشان ده تا آنها را زير قدمهايمان بگذاريم تا زبون شوند.»
«وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَي اللَّهِ كَذِبًا؛32
و ما پنداشته بوديم كه انس و جنّ هرگز به خدا دروغ نميبندند.»
آگاهي جنّيان، از نقش هدايتگري قرآن و تصديق كتابهاي آسماني به وسيلة آن
«قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَي مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ وَإِلَي طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ؛33
گفتند اي قوم ما ما كتابي را شنيديم كه بعد از موسي نازل شده [و] تصديقكننده [كتابهاي] پيش از خود است و به سوي حق و به سوي راهي راست راهبري ميكند.»
آگاهي جنّيان از نزول قرآن، پس از تورات
«قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَي مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ وَإِلَي طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ؛34
گفتند اي قوم ما ما كتابي را شنيديم كه بعد از موسي نازل شده [و] تصديقكننده [كتابهاي] پيش از خود است و به سوي حق و به سوي راهي راست راهبري ميكند.»
آگاهي جنّيان به احضار خود در قيامت، باري حسابرسي
«وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ؛35
و ميان خدا و جنها پيوندي انگاشتند و حال آنكه جنّيان نيك دانستهاند كه [براي حساب پسدادن] خودشان احضار خواهند شد.»
ـ گناه جنّيان
جنّيان، همانند آدميان، گرفتار گناه و نيازمند آمرزش الهي
«وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَي قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ ? يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ؛36
و چون تني چند از جنّ را به سوي تو روانه كرديم كه قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [به يكديگر] گفتند گوش فرا دهيد و چون به انجام رسيد هشداردهنده به سوي قوم خود بازگشتند. اي قوم ما دعوتكننده خدا را پاسخ [مثبت] دهيد و به او ايمان آوريد تا [خدا] برخي از گناهانتان را بر شما ببخشايد و از عذابي پر درد پناهتان دهد.»
مشخّص بودن گناهان جنّ در قيامت، بدون بازجويي
«فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ? يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ؛37
در آن روز هيچ انس و جني از گناهش پرسيده نشود. تبهكاران از سيمايشان شناخته ميشوند و از پيشاني و پايشان بگيرند.»
پناه بردن برخي انسانها به جنّيان، موجب افزايش گناه جنّيان
«وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا؛38
و مرداني از آدميان به مرداني از جنّ پناه ميبردند و بر سركشي آنها ميافزودند.»
ـ جنّيان در بهشت
راهيابي جنّيان مؤمن به بهشت
«وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ? وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? فِيهِمَا مِن كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? مُتَّكِئِينَ عَلَي فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَي الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? مُدْهَامَّتَانِ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ ?فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ ? فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ? لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ؛39
و جنّ را از تشعشعي از آتش خلق كرد و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است پس كداميك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد كه داراي شاخسارانند. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد. در آن دو [باغ] دو چشمه روان است. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد. در آن دو [باغ] از هر ميوهاي دو گونه است. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد. بر بسترهايي كه آستر آنها از ابريشم درشتبافت است تكيه آنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [به آساني] در دسترس است. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را م?كريد. در آن [باغها دلبراني] فروهشتهنگاهند كه دست هيچ انس و جني پيش از ايشان به آنها نرسيده است پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد گويي كه آنها ياقوت و مرجانند. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد. مگر پاداش احسان جز احسان است. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد و غير از آن دو [باغ] دو باغ [ديگر نيز] هست. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد كه از [شدّت] سبزي سيهگون مينمايد. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است پس كدام ي? از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد. در آن دو ميوه و خرما و انار است. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد. در آنجا [زناني] نكوخوي و نكورويند. پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد. حوراني پردهنشين در [دل] خيمهها، پس كدام يك از نعمتهاي پروردگارتان را منكريد دست هيچ انس و جنّي پيش از ايشان به آنها نرسيده است.»
ماهنامه موعود شماره 123
پينوشتها:
1. سورة جن (72)، آيات 1 ـ 3.
2. سورة احقاف (46)،آية 29.
3. سورة جن (72)، آيات 1 و 2 و 13.
4. سورة احقاف (46)، آية 29.
5. سورة جن (72)،آية 1 و 2.
6. سورة احقاف (46)، آية 29.
7. سورة جن (72)،آية 1 و 2.
8. همان، آية 13.
9. سورة احقاف (46)،آية 30.
10. سورة جن (72)، آيات 13 و 14.
11. همان، آيات 1 و 3 و 4.
12. همان، آيات 1 و 4.
13. همان، آيات 1 و 3 و 4.
14. سورة انعام (6)، آية 130.
15. سورة اسراء (17)، آية 88.
16. سورة كهف (18)، آية 50.
17. سورة سبأ (34)،آيات 12 و 14.
18. سورة احقاف (46)، آية 29.
19. سورة ذاريات (51)، آية 56.
20. سورة الرحمن (55)، آيات 15 ـ 16.
21. سورة احقاف (46)، آية 29.
22. سورة جن (72)، آيات 1 و 2 و 13.
23. همان، آية 11.
24. همان، آية 3.
25. همان، آيات 1 و 3.
26. همان، آيات 1 و 15.
27. همان،آيات 1 و 7.
28. همان، آيات 1 و 3 و 4.
29. همان، آيات 1 و 5 و 7.
30. سورة انعام (6)، آية 128.
31. سورة فصّلت (41)، آية 29.
32. سورة جن (72)، آية 5.
33. سورة احقاف (46)، آية 30.
34. همان.
35. سورة صافات (37)، آية 158.
36. سورة احقاف (46)، آيات 29 و 31.
37. سورة الرحمن (55)، آيات 39 و 41.
38. سورة جن (72)، آية 6.
39. سورة الرحمن (55)، آيات 15 و 46 ـ 74.
نظرات شما عزیزان: